معرفت امام، ریشه معرفت خدا
امام حسین (علیهالسلام) در مسئله توحید، یک رابطه مستقیم بین معرفت الله با معرفت الامام برقرار میکند. معرفت الله و معرفت امام چیز جدیدی نیست.
در روایتی دارد:
«سُئِلَ حسین بن علی(علیهالسلام): مَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟»
از امام حسین سؤال کردند: شناخت خداوند چگونه است؟ چه طوری خدا را بشناسیم؟
«قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ»[1]
ما اعتقادمان این است که امام معصوم است، لذا امام میفرماید:
اهل هر زمانی امام آن زمان را که اطاعتش واجب است بشناسد، اگر امام را بشناسد، خدا را شناخته است.
ببینید چه رابطهای بین معرفت الله و معرفت الامام برقرار کرده است، یعنی اگر کسی نسبت به امام زمانش معرفت نداشته باشد و او را نشناسد، خدا را هم نمیشناسد. این تعبیر آن ذهنیت حضرت را در ربط با امامت میرساند که امامت چه نقشی در دین دارد. دین اسلام دین توحید است. میگوید وقتی تو موحّد هستی که امام زمانت را بشناسی. وقتی خدا را میشناسی که امام زمان را بشناسی، خیلی صریح میگوید.
تو اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین، به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را.
من فکر میکنم که شاعر این روایت را شنیده بوده است که این شعر را گفته است.
این معنا در قالبهای گوناگون در معارف ما آمده است. مثلاً خیلی هم شنیدید که فرمودند: «من مات بغیر امامه مات میتتاً جاهلیه» یا «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»[2] تعبیرات مختلفه است، در روایات اهل سنت هم آمده است.
پینوشت:
[1]. بحارالأنوار، ج23، ص93
[2]. بحارالأنوار، ج32، ص321